نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





یکی بود هیشکی نبود

!!‎یکی‎ ‎‏ بود اون یکی هم ه وجود یکی بود که بودنش که کنارم موندنش به زندگیم معنی میداد رفت و نمیره اون ز یاد همه وجودم پر کشید قصه ما به سر رسید یکی بود، یکی نبود رفت و دیگه هیشکی نبود….

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:16 | |







نمی تونم

!!‎نمی تونم‎ ‎‏ ه میتونم بی تو بمونم اینجا نه پای خسته ی دلم به راهه تو میری وحسرت با تو موندن برای من شروع سرد آهه چشمای شب بازه برای دیدن تو حوض دل عکس قشنگ ماهه راستی واسه دل که تو انتظاره هیچ میدونستی شدی یک الهه به پای خستگی چکیده قلبم چیکه چیکه دلم رو این نگاهه نیستی بدون چشمای سیاهت رنگ دلم مثل چشات سیاهه من از زبون چشم تو شنیدم اینجا سر عاشقا بی کلاهه بازم میگم خواستن تو گناهه دل . عاشق گناه یک نگاهه

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:16 | |







گفتگوی کودکانه باخدا

!!‎کودک‎ ‎‏ خدای عزیز! به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چراکسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟ خدای عزیز! شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. خدای عزیز! اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی،کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم. خدای عزیز! شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم. خدای عزیز! در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکارمی‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:16 | |







دلم برایت تنگ شده

!!‎دلتنگتم‎ ‎‏ دلم برات تنگ شده... باحس عجیبی باحال قریبی دلم تنگته پراز عشق وعادت بدون حسادت دلم تنگته گله بی گلایه بدون کنایه دلم تنگته پراز فکر رنگی یه جور قشنگی دلم تنگته توجایی که هیچکی واسه هیچکی نیست وهمه دل پریشن دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنارتو بودن یه شب شد هزارشب که خاموش وخوابند چراغ های روشن منه دل شکسته بااین فکرخسته دلم تنگته باچشمای نمناک تروابری وپاک دلم تنگته ببین که چه ساده بدون اراده دلم تنگته مثل این ترانه چقدر عاشقانه دلم تنگته یه شب شدهزار شب که دل غنچه ی ماه قراربوده باشه تونیستی که دنیابه سازم نرقصه به کامم نباشه چقدرمنتظرشم که شاید از این عشق سراغی بگیری کجا کی کدوم روز منوبا تمام دلت می پذیری منه دل شکسته با این فکر خسته دلم تنگته باچشمای نمناک ترو ابری و پاک دلم تنگته ببین که چه ساده بدون اراده دلم تنگته مثل این ترانه چقدر عاشقانه دلم تنگته دلم تنگتههههههه

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:9 | |







ایا این تقدیر منه؟؟

‎تقدیر‎ ‎‏ ‏ تا روزها در جاده دلتنگی بنشینم و افسوس دوری تو را بخورم. درختان جاده زندگیم در حال خشک شدن هستند. افسوس که تو دیگر در کنارم نیستی افسوس که سرنوشت برای ما جدایی را رقم زده . افسوس که هرچه بدوم و بدوم تو دور و دورتر می شوی گفتی ما بدون هم خوشبخت تریم اما.... اما خوشبختی من در با تو بودن بود افسوس که خوشی ها تمام شد افسوس که باهم بودن ها تمام شد اما اگر تو بدون من خوشبختی دوری را تحمل می کنم من و تو دو خط موازی بودیم که هرگز نقاشی پیدا نشد تا دو سر ما را عاشقانه به هم برساند و تا آخر این دنیا موازی خواهیم ماند. لعنت به این دنیا

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:7 | |







دنیای بی وفا

!!‎بی وفا‎ ‎‏ بي طوفان زدۀ دشت جنونم، صيد افتاده بهخونم ، تو چسان مي گذري غافل از اندوه درونم ، بي من از كوچه گذر كردي ، بي من از شهر سفر كردي و رفتي ،قطره اي اشك درخشيد به چشمان سياهم، تا خم كوچه به دنبال تو لغزيدنگاهم ، تو نديدي،نگهت هيچ نيفتاد بهراهي كه گذشتي ، چو در خانه ببستم دگر از پاي نشستم، گويا زلزله آمد خانه فرو ريخت سرمن، بي تو من در همه شهر غريبم ، بي تو كس نشنود ازاين دل بشكسته صدايي، برنخيزد از مرغكپر بسته نوايي، تو همه بود و نبودي ، تو همه شعر و سرودي ، چه گريزي زدر من كه زكويم نگريزي ، گر بميرم زغم دل با تو هرگز نستيزم، من و يك لحظه جدايي، نتوانم نتوانم بي تو زنده نمانم.

[+] نوشته شده توسط ghasem در 23:51 | |







دلنوازان

!!‎غروب‎ ‎‏ توروازخاطرم برده تب تلخ فراموشي دارم خوميكنم بااين فراموشي وخاموشي چراچشم دلم كوره عصاي رفتنمسسته كدوم موج پريشوني توراز ذهن من شسته خدايا فاصلت تامن خودت گفتي كه كوتاهه ازاين جاكه من ايستادم چقدرتاآسمان راه من ازتكراربيزارم ازاين لبخند پژمرده ازاين ا حساسه ياسي كه تورازخاطرم برده به تاريكي گرفتارم شبم گم كرده مهتاب بگيرازچشماي كورم عذاب كهنه خواب چراگريه ام نمي گيره مگه قلب من ازسنگه خدايا من كجا ميرم كجاي جاده دل تنگه مي خوام عاشق بشم اما تب دنيانميزاره سرراه من درخت سيب مي كاره

[+] نوشته شده توسط ghasem در 23:51 | |







بی وفا

!!‎بی وفا‎ ‎‏ لام اي بي وفا اي بي ترحم توهم خنجرشدي مانندمردم سلام اي آشنا بارنگ خونم توكه آتيش زدي به استخونم نميخوام حالتو حتي بدونم ديگه مردي برام اره همونم هموني كه زموني قلب شوباختهمون كه لحظ هاشوباتو مي ساخت هموني كه برات هرلحظه مي مردتوهر هق هقش اسم تو مي بر دحالاآروم نشستم رويزانوم ديگه حرفي ندارم باتوخانم تعجب مي كني آره عجيبه نمي خوامت بروشدي غريبه خيال كردي هميشه زيرپاتم تومي ري وهميشه چشمبه راتم برات كافي نبودحتي جوانيم تمام شدعشق باتومهربوني ديگه هرچي گشيدم بسه دخترنمي بينم اين خوب بهترديگه بسه برام هرچي گشيدم فريب بودكه من ازتونديدم عجب حتي دريق ازيك محبت دريق حتي كمي درتوصداقت نه نفرينه چرااين رسم مانيست مي دونم اين همه درد شمانيست تعجب مي كني آره عجيبه نميخوامت ديگه شدي غـــريبه

[+] نوشته شده توسط ghasem در 23:51 | |







!!‎شکسته‎ ‎‏ شکستند دل نازکم ، بس نبود؟! تفال به قران زدند ، بس نبود؟! ببافتند آسمان و ریسمان به زحمت به هم ، برایم خدایی این همه درد ،بس نبود؟ بگفتند که صد جد آنسوتر اش چنین و چنان کرده اند، بس نبود؟ به جرم نکرده محکوم شدم بگفتند جلف و لا یعقل است، بس نبود؟! هنوزم تو خواهی صبوری کنم؟ شب و روز من شد سیه ، بس نبود؟! نه دیگر بس است، هر چه دیدم بس است! نه دیده، که هر چه شنیدم بس است! بدان گرچه تا بینهایت نکویی کنم چنان سنگدل اند که فریاد برارند ، بس نبود!!

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







!!‎عشق‎ ‎‏

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







!!‎دل‎ ‎‏

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







!!‎د‎ ‎‏

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







!!‎د‎ ‎‏

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







!!‎د‎ ‎‏

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:43 | |







خلوت

!!‎خلوت‎ ‎‏ آغاز می کنم روزی دیگر را در میان لحظه های خوب زندگی گوش می دهم به ناقوس سیال عشق آنجا روح زیبای خیال چون کبوتری به خلوتم بال می گشاید دلم می خواهدتبسم را بدزدم از خورشید وچون قطره ی شبنم بلغزم در میان برگ می خواهم از این دریچه ی باز پر بگشایم بسوی تو می خواهم با لطافت نسیم ٬بوزم در هوای تو پنهان شوم در شبنم عشق چون قطره رها شوم در دستهای تو تشنه صبحم با یک نسیم سرد تشنه طوفان عشق وحشی دریا می خزم در بستر رویای شب درانتظارموج بوسه های تو می روم به ساحلی دور....

[+] نوشته شده توسط ghasem در 23:56 | |







قلبم داغونه

!!‎خسته ام‎ ‎‏ قلب شکسته و دلتنگم و باز در یک سکوت تلخ و یک عالمه دلتنگی اسیرم.... باز دلم از دنیا و از این زندگی گرفته است.... سهم من در این لحظات تلخ دو چشم خیساست و یک قلب شکسته.... قلبی شکسته که دیگر هیچ امیدی به زندگی دوباره ندارد! احساس تنهایی میکنم ؛ احساس میکنم تنهایی دوباره جای خالیعشق را با حضور سردش پر کرده است..... تمام نگاهم به قاب عکست است تو را میبینم و حسرت آن روزهای شیرین با هم بودنمان را میخورم و دوباره چشمهایم مثل همیشه بهانه تو را میگیرند! چه یادگاریهای تلخی را از عشقمان برجا گذاشتی ..... دو چشم خیس ؛ یک قلب شکسته و نا امید ؛ چند خاطره تلخ ؛ یادگاری از عشق تو بود ای بی وفا! دلم خیلی گرفته؛ اینبار دیگر کسی نیست که دلم را با حرفهایش آرام کند؛ با من درد دل کند و به من امید و دلگرمی بدهد ؛ دیگر کسی نیست که با دستان مهربانش اشکهای مرا از گونه هایم پاک کند و هم پایم گریه کند ..... تنها خودم هستم ؛ دل پر از دردم است و یک بغض کهنه در گلویم.... هوای دلم ابری است و دلگرفته ؛ کاش دلم بارانی میشد تا از این حال و هوای تلخ بیرون بیایم.... کجایی ای یار بی وفایم ؟ کجایی که زندگی بدون تو یک کابوس است! دلم بدجور هوایت را کرده است ؛ چرا رفتی؟ رفتی و دلم را با خود نبردی .... رفتی اما بدان که اینجا تنهاتر از مندیگر هیچ تنهایی نیست ؛ رفتی اما بدان که دیگر در این دنیاهیچکس مثل من دیوانه وار تو را دوست نخواهد داشت..... هنوز هم چشمهایم از دوری تو بارانی است ؛ و هنوز هم تو با همه بی وفایی ها و سنگ دلی هایت برای من مقدس و عزیزی... تو لیاقت این قلب شکسته مرا داری و خواهی داشت.... و باز در یک سکوت تلخ و یک عالمه درد نگفته در دلم اسیرم! کاش بودی و با من درد دل میکردی ؛ کاش بودی و مثل گذشته به من امید میدادی.... مرا با ان صدای مهربانت آرام میکردی ؛ مرا با آن کلام رویاییت درمان میکردی.... همان کلامی که گویا مدتی است فراموش کرده ای و دیگر بر زبان نمی آوری.... اما من هنوز هم به تو میگویم آن کلام مقدس را .....! دوستت دارم عزیزم... زندگی بدون تو همین است .... دلتنگی ؛ غم ؛ غصه ؛ گریه ! زندگی بدون تو همین است .... یک دل ابری و گرفته و یک عالمه درد دردل! همانی قلبی که با حضورت یک خانه سرخ و پر از صفا و صمیمیت شده بود اینک یک ویرانه شده ؛ که در آن ویرانه یک پنجره شکسته و بسته رو به خوشبختی یک قاب شکسته از عکس تو و یک دنیا دلتنگی است...... دلم بدجور گرفته است ؛ دلی که دیگر حتی با بهانه های چشمانم نیز آرام نمی شود! چشمانم از من شاکی اند ؛ قلبم مرا نفرین میکند و دستانم تشنه گرفتن دستان مهربان تو اند !

[+] نوشته شده توسط ghasem در 13:39 | |







دیگه رو شونه های من جایی نمونده واسه تو

‎منتظرم‎ ‎ دیگه روی شونه های من جایی نمونده واسه تو همین الان می خواهم بگم از جلوی چشام برو بذار که دیگه تنها باشم تو سرزمین بی کسی دیگه نمی خوام که بگم برای من مقدسی فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم من تا ابد ترانه های عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم در پشت شیشه های اطاق تو آن شب آن شب نگاه سرد و سیاهی داشت دالان دیدگان تو در ظلمت گویی گویی به عمق روح تو راهی داشت رنگ چشای روشن عشق مثل ستاره روشن این دل بیقرار من واسه نگاهت می تپه اما دیگه نمی تونم یه لحظه اینجا بمونم می خام که تا آخرین نفس شعرهای غمگین بخونم شعرهای غمگین بخون

[+] نوشته شده توسط ghasem در 18:59 | |







لحظه لحظه

‎دروغ‎ ‎ دلم می خواست برای یکباربرای یکبارهم که شده دستهای مهربانت رابه امانت برروی شانه هایم بگذاری تا گرمی داشتن تکیه گاهی مهربان راحس کنم صدای قدم هایت راکه میشنوم تمام صداهادرنظرم بی معنا جلوه می کنند ای بهترین تمام لحظاتم درسکوت روزهای زندگی ام ودرتاریکی شبهای بی کسی ام ازتوسخن می گویم تمام لحظات دلتنگی ام بهانه ی تورامیگیرند برای امدنت لحظه ها نیز لحظه شماری میکنند وبرای دیدن دوباره ات تمام دیده ها بی تابی

[+] نوشته شده توسط ghasem در 22:59 | |







رفت

!!‎خدا‎ ‎‏ برای ماندنش به خدا التماس کردم از خدا خواستم از حمایت ما رو بر نگرداند که من بی او هیچم نیمه شب ها برایش دعا کردم اه کشیدم ولی او رفت و خدا گریه هایم را نشنید و ندید و دعا هایم را نشنید و مورد اجابت قرار ندادو او را برد و ان زمان بود که من از همه و هر چه داشتم بریدم و های های گریستم و او رفت و من فقط ناظر رفتن او بودم رفتنی که هیچ امیدی به بازگشت ان ندارم ونخواهم داشت و امروز من او را برای همیشه از دست داده ام نه می توانم او را حس کنم و نه در آغوش بگیرم اورفت گر چه برایم همیشه ماندگار است

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:16 | |







زخم دل

!!‎دل زخمی‎ ‎‏ زخمای رو دلم یکی دوتا نیست واسه زخم تازه دیگه جایی نیست داشتم فراموش می کردم دیگه تو رو تو رو خدا برو این دل دیگه مال تو نیست دنبالش نیا مال تو نیست از همون راهی که اومدی برگرد این دل دیگه مال تو نیست عکستو آتیش زدم و عشقت رو کشتم تو دلم دیگه اجازه نمی دم بازی کنی با این دلم این دل دیگه نمی خوره اینبار دیگه گول تورو حتی حاضر نیستم به زبون بیارم اسم تو رو دارم میرم دارم میرم دل تو رو تنها میذارم دنبالم نیا دیگه حوصله ی تو رو ندارم آخ امان از این دلم حرف منو گوش نمی ده خودت بیا بهش بگو منو نمی خوای دیگه چاره ای نیست انگار دلم باید رو تو پا بذارم این جزیی از عاشقیه که تو رو تنها بذارم اگه بری منم می رم و دیگه بر نمی گردم باور کن نباشی یه کوه یخ سردم این دل که میبینی دیگه دل قدیم نیست باور کن نباشی دنبالت نمی گردم هر چی میکشم دیگه از دست تو دیگه دلم چرا نمی ذاری منم مثل همه ساده برم هرچی می سوزم و صدام در نمیاد کافیه تصمیممو گرفتم تنهات می ذارم دلم دنبال بهونه نگو که تنها میمونی عاشقی هیچ خبری نیست آخرش تنها میونی بهتره تنها بمونی تنهایی خیلی بهتره اون وقت کسی نیست که بترسی بمونه یا بره

[+] نوشته شده توسط ghasem در 12:32 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد